برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: عاقبت بخیری
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين قرائتی
تاریخ پخش: 22- 05-96
بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد.
یک نمونه دیگر عاقبت بخیری بالقیس خانم بود. خانمی بود پادشاه، خورشید پرست، تاج و تخت بزرگی داشت. معجزه حضرت سلیمان را دید و ایمان آورد. یک پادشاهی که یک عمر منحرف است در یک لحظه ایمان میآورد. مردم هم چهار دسته هستند. به طور عقلی، یا هم اول خوب هستند، هم آخر. بعضی نه اول خوب هستند، نه آخر. بعضی اولشان خوب است، آخرشان بد است. بعضی اولشان بد است، آخرشان خوب است. یک کسی یک جایی سخنرانی کرد، از منبر پایین آمد. به یک نفر گفت: منبرم چطور بود؟ گفت: اولش خوب نبود ولی آخرش انصافاً خراب کردی. بعضی هم اول خوب هستند، هم آخر خوب هستند. مثل حضرت یحیی که میگوید: «وَ سَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا» (مریم/15) روز تولد زیبا، لحظه مرگ زیبا، قیامت سر فراز. همه نور است. این تعبیر به نحو دیگر برای حضرت عیسی آمده است. این چهار مرحله که هست. قرآن نقل میکند افرادی بودند مسیحی و غیر مسلمان، ولی وقتی آیات قرآن را میشنیدند، جذب میشدند. اشک میریختند. «وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ» (مائده/83) وقتی آیاتی که به رسول نازل میشد میشنیدند، «تَرى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا» براساس معرفت اشک میریختند. «مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا» اشک عارفانه، بعضی خیلی گریه میکنند ولی عمق ندارند.
یک کسی بود وقتی مفاتیح دست میگرفت، از همان چاپ افست گریه میکرد. بخوان وسطش که رسیدی دعا کن. اشک با معرفت بریزیم. «مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا» در روایات هم داریم زیارت با معرفت، اشک باید با معرفت باشد. عزاداری باید با معرفت باشد. زیارت باید با معرفت باشد. حُر آمد که امام حسین را بکشد ولی در راه امام حسین شهید شد و توبه کرد. جِنیها آمد بروند، صدای قرآن را شنیدند، گفتند: چیست؟ «إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَبا» (جن/1) چه صدایی، چه آهنگی، چه مطالبی؟ «يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ» (جن/2) بعد گفتند: «فَآمَنَّا» ما ایمان میآوریم. در کوچه صدای قرآن را شنیدند و ایمان آوردند. بعد هم گفتند: «يا قَوْمَنا أَجِيبُوا داعِيَ اللَّهِ» (احقاف/31) بیایید بشنوید و شما هم ایمان بیاورید. ساعت هشت آیه را میشنود، هشت و پنج دقیقه ایمان میآورد و هشت و ده دقیقه تبلیغ را شروع میکند. آدم داریم که یک رکعت نماز نخواند ولی اهل بهشت بود.
شخصی به مدینه آمد، دید خلوت است. گفتند: مسلمانها به جنگ رفتند. کجا؟ احد نزدیک مدینه است. گفت: چه جنگی؟ گفت: بت پرستان مکه با مسلمانان مدینه. نزد پیغمبر رفت و چند لحظه با پیغمبر صحبت کرد و گفت: من ایمان آوردم. میخواهم به جبهه بروم. همانجا رفت جبهه و شهید شد. این به ظهر نکشید که بگوییم: ظهر شد و اذان گفتند و نماز بر این واجب شد. یعنی صبح ساعت 9 وارد مدینه شد. ساعت 10 به احد رفت، ساعت 11 جبهه رفت وساعت 11:30 شهید شد. دربارهی این گفتند: «دخل الجنه و لم یصلی الرکعتین» حتی یک رکعت نماز به او واجب نشده بود. گاهی وقتها آدمهایی هستند بنزینی هستند. بنزین با یک گوگرد روشن میشود. اینهایی که تر هستند هی کبریت روشن میکنی، فایده ندارد.
حسنیه امام حسن مجتبی علیه السلام...
ما را در سایت حسنیه امام حسن مجتبی علیه السلام دنبال می کنید
برچسب : مشاوره,مذهبی,عاقبت,بخیری,بلقیس, نویسنده : hasaniyeh14o بازدید : 143 تاريخ : يکشنبه 5 شهريور 1396 ساعت: 23:44